لوسمی یا لوکمی leukemia ریشه در زبان لاتین به معنای "خون سفید" دارد و فرآیند تکثیر، خونسازی و ایمنی طبیعی بدن را مختل می کند. اجتماع این یاخته های سرطانی در خارج از مغز استخوان، موجب تشکیل توده هایی در اندامهای حیاتی بدن نظیر مغز و یا بزرگ شدن غده های لنفاوی، طحال، کبد و ناهنجاری عملکرد اندامهای حیاتی بدن می شوند(3و4) .
لوسمی شایع ترین سرطان اطفال در جهان است. لوسمي در بزرگسالان ۱۰ بار شايع ترو در مردان ۲برابر شايع تر مي باشد.(3) لوسمي، نسبت به بقيه سرطان ها در خاورميانه و مديترانه شرقي شايع تر است و براساس طیف، شدت و سرعت پیشرفت روند بیماری به دو دسته حاد (acute) و مزمن (chronic) تقسیم می شود:
۱- لوسمی حاد: رشد سریع همراه با تعداد زیادی گلبول های سفید نارس است و مدت فاصله زمانی بین شروع بیماری و گسترش دامنه آن بسیار کوتاه است.
۲- لوسمی مزمن: رشد آهسته همراه با تعداد بیشتری یاخته های سرطانی بالغ تر است و مدت زمان طولانی تا بروز علائم بالینی آن دارد.
لوسمی بر اساس نوع گلبول های سفید خون که دچار تراریختگی و سرطان شده به دو دسته تقسیم می شود:
لنفوئیدی (lymphocytic) و میلوئیدی ( myelogenous )
با توجه به طبقه بندهای فوق، شایع ترین اشکال لوسمی بر اساس سرعت پیشرفت روند بیماری و نوع گلبول سفید خون که دچار سرطان شده به چهار گروه تقسیم می شود که عبارتند از:
۱- لوسمی لنفوئیدی یا لنفو بلاستی حاد: لوسمی لنفو بلاستی حاد بیماریی است که در آن تعداد بسیار زیادی از گلبول های سفید خون که مسئول دفاع بدن در مقابل عوامل خارجی هستند و “لنفوسیت” نامیده می شوند و هنوز به طور کامل تکامل نیافته اند دچار اختلال شده و بطور فزاینده ای در خون محیطی (blood peripheral) و مغز استخوان یافت می شوند. علاوه بر این، تجمع این یاخته ها در بافتهای لنفاوی باعث بزرگ شدن این اندامها می شود. ازدیاد لنفوسیت ها نیر منجر به کاهش تعداد سایر یاختههای خونی مانند گلبول های قرمز و پلاکت ها شده و این عدم تعادل یاختههای خونی منجر به کم خونی، خونریزی و عدم انعقاد خون می شود. مدت فاصله زمانی بین شروع بیماری و گسترش دامنه آن بسیار سریع و کوتاه است. لوسمی لنفوبلاستی حاد، شایع ترین نوع لوسمی در اطفال است که اغلب در کودکان بین سنین ۲ تا ۶ سال تظاهر می کند. گروه سنی دیگری که در مقابل این بیماری بیش از بقیه آسیب پذیر هستند، افراد بالای ۷۵ سال را تشکیل می دهند.
۲- لوسمی میلوئیدی حاد: تراریختگی رده “میلوئید” گلبول های سفید خون است که فرآیند تکثیر و خونسازی و ایمنی طبیعی بدن را مختل می کند. این نوع سرطان دارای چندین زیرگونه و میانگین سن ابتلا به آن ۶۴ سال است. این نوع لوسمی در مقایسه با لوسمی لنفوسیتی حاد کمتر در کودکان دیده می شود اما کودکان مبتلا به سندرم داون (Down Syndrome) در سه سال ابتدایی زندگی استعداد بیشتری برای ابتلا به آن دارند.
۳- لوسمی لنفوئیدی مزمن: شایع ترین نوع لوسمی بزرگسالان است. طیف رشد و پیشرفت این نوع لوسمی بسیار کند و آهسته است و اغلب در افراد سالمند تظاهر می کند. میانگین سن بروز لوسمی لنفوئیدی مزمن ۶۰ سال است و ابتلا به آن در سنین پایین تر از ۳۰ سال بسیار غیر طبیعی و در کودکان بسیار نادر است. این نوع لوسمی در مردان بالای ۵۰ سال شایع تر است و اغلب به طور تصادفی و هنگام معاینات و آزمایش معمولی خون که افراد برای تشخیص بیماری های دیگر انجام می دهند، تشخیص داده می شود.
-4لوسمی میلوئیدی مزمن: این نوع لوسمی یک بیماری اکتسابی ناشی از یک نوع ناهنجاری در کروموزوم ۲۲ یاخته های مغز استخوان است. لوسمی میلوئیدی مزمن در مردان بین سنین ۴۰ تا ۶۰ سال شایع تر است و افرادی که تحت تشعشعات یونیزه و یا تماس با بنزین و مشتقات آن قرار داشته اند، بیشتر در معرض خطر ابتلا به آن هستند(1) .
علائم هشدار دهنده لوسمی:
احساس ناخوشی عمومی
تظاهر لکههای دانه اناری زیرجلدی پوست (petechiae)
لخته یا منعقد نشدن خون در پی ایجاد زخم یا بریدگی
ضعف و خستگی مفرط
عفونتهای مکرر و عود آنها
دردهای استخوان و مفاصل
تنگی نفس در اثر فعالیت
تب و لرز و نشانه های شبه سرماخوردگی
رنگ پریدگی پیشرونده
تورم و بزرگی حجم غده های لنفادی، طحال و کبد
احساس سیری و بیاشتهائی
کم خونی
خوابآلودگی
خونریزی مکرر بینی
تورم و خونریزی لثه ها
ضعف و لاغری ممتد
علاوه بر نشانه های فوق ممکن است عوارضی در بیمار ظاهر شود که به اجتماع سلول ها و سرایت سرطان به اندام های دیگر بدن مربوط باشد. در چنین مواردی بیمار از سردرد، حالت تهوع و استفراغ، کاهش سطح هوشیاری، تشنج، دید مضاعف، فلج اعصاب مغز، عدم حفظ تعادل، تورم در ناحیه گردن و صورت شکایت می کند(4) .
علايم دهاني لوسمي شامل زخمهاي دهاني، عفونت، ارتشاح لوسميك و خونريزي مي باشند و علايم لثه اي لوسمي نيز شامل افزايش حجم لثه زخم و خونريزي، پتشي و اريتم مي باشند كه درفرم هاي حاد ييماري بيشتر از انواع مزمن معمول هستند(5). بسياري از اوقات، اين علايم منجر به تشخيص اوليه بيماري توسط دندانپزشك مي شوند كه از اين لحاظ حائزاهميت مي باشند.
مواد و روش ها:
مقاله های مربوط در منابع الکترونیکی Med line, Pub Med, IDL بین سال های 2002 تا 2010 با استفاده از کلمات کلیدی ” تظاهرات دهانی” و” لوسمی” مورد بررسی قرار گرفتند.
نتایج:
بيماري هاي پريودنتال از بيماري هاي شايع در افراد لوسميك بوده و در بسياري از موارد از علايم تشخيصي اوليه بيماري لوسمي مي باشند. در بررسي مقايسه اي افزايش حجم لثه در ۲۱ % بيماران رده هاي AML , ALL مشاهده شد (8و7).
تظاهرات دهانی AML، شامل تورم لثه ها(معمولا اولین علامت بیماری)، زخم های دهانی (به دلیل عفونت ناشی از فلور نرمال دهانی و نوتروپنی)، خونریزی خودبه خود لثه ها و پتشی، کمرنگی مخاط، گلوسیت آتروفیک؛ عفونتهای هرپتی و کاندیدیازیس ناشی از ترومبوسیتوپنی است(4) .
در مطالعات Curtis و همكاران وMichaud و همكاران بنظر مي آمد كه فقط در ۱۰-۱۷% كودكان لوسميك داراي تورم لثه باشند(9و10). لثه افزايش حجم يافته، مانع از كنترل پلاك) برداشت پلاك( مي شود كه بعدًا اين پلاك، خود به عنوان عامل تشديد كننده افزايش حجم لثه عمل مي كند.
همچنين در مطالعه Sydney و Serio گزارش شده است كه انفيلتراسيون لثه اي ممكن است باعث درد لثه شود(11) .
خونريزي لثه ناشي از ترومبوسيتوپني ثانويه به لوسمي، يك علامت معمول در بيماران لوسميك است كه در مطالعه Ship و Lynch در 17% موارد، به عنوان اولين علامت بيماري در بيماران با فرم حادو در
۴ % بيماران با فرم مزمن، گزارش شده است كه با بهداشت دهاني ضعيف تشديد مي يابد(7) .
عفونت ثانويه بافت هاي پريودنتال در فرد مبتلا به لوسمي، به دو دليل مي تواند باشد؛ يا به دليل تشديد بيماري پريودنتال قبلي و يا به دليل افزايش استعداد پريودونشيوم به عفونت هاي قارچي، ويروسي و باكتريايي در نتيجه بيماري، كه بيشتر بعد ازكموتراپي و راديو تراپي ايجاد مي شوند(8) . تحليل استخوان آلوئول و افزايش لقي دندانها نيز از علايم پريودنتال بيماري لوسمي هستند(12).
بسياري بررسي ها نشا ن مي دهند ، كه عفونت هرپس سيمپلكس ، شايع ترين علت پيدايش زخم هاي دهاني در بيماران با سركوب ايمني در اثر شيمي درماني، لوسمي و بيماري هاي ضعف دستگاه ايمني بوده و 37 تا 68 درصد از آسيب هاي مخاطي- دهاني در گروه در حال شيمي درماني و يا پيوند مغز استخوان ناشي از عفونت هرپس است (13و14) .
علائم دیگر که کمتر شایع هستند شامل: لب های ترک خورده و حضور بول همواژیک در قدام زبان یا مخاط باکال و لبیال و درد دندان است. ANUG با زخمهای پاپیلاری بین دندانی پوشیده شده با غشای کاذب نیز دیده می شود. پس از کموتراپی موفق، هایپرپلازی لثه ها کاهش می یابد.
همچنین لفظی و همکاران در بررسی خود نشان دادند که چه در بررسي كلي بيماريها ي پريودنتال و چه در تفكيك آن به ژنژيويت و پريودنتيت ، رابطه معني داري بين بيماري پريودنتال و رده لوسمي وجود دارد . (18)
بحث:
از آنجایی که افزایش حجم لثه، علل مختلفی دارد، هر بیماری الگوی افزایش رشد لثه منحصر به خود را دارد. برای مثال در هایپرپلازی ژنتیکی، لثه ها سفت، صورتی و غیر ملتهب هستند ولی در هایپرپلازی لثه ناشی از دیسکرازی خونی، لثه ها ملتهب ، نرم ، حساس در لمس و متمایل به خونریزی می باشند. یک درمان دندانپزشکی بدون مشورت با پزشک مربوطه، می تواند منجر به مرگ بیمار شود. از آنجاییکه هایپرپلازی لثه، در اغلب موارد اولین تظاهر بیماری می باشد، دندانپزشکان باید به طور کامل با علائم کلینیکی این بیماری سیستمیک ، آشنا باشند.